جلسه آشتی کنان پروین و قلعه‌نویی! حرف عجیب نیکبخت به قلعه نویی دلیل غیبت کریم باقری در مراسم مادر استیلی نتیجه و ویدئو خلاصه بازی تراکتور و گل گهرسیرجان در جام حذفی (۲ آذر ۱۴۰۳) | حذف ناباورانه شاگردان اسکوچیچ در خانه مهرداد محمدی شانسی برای بازگشت ندارد ماشاریپوف، برگ برنده موسیمانه مقابل پاختاکور پاختاکور در اوج بحران مقابل استقلال نتیجه بازی پرسپولیس و مس سونگون در جام حذفی(۱ آذر ۱۴۰۳)+ ویدئو گل‌ها| برد آسان در روز شکستن طلسم گلزنی ویدئو خلاصه بازی پرسپولیس و مس سونگون در جام حذفی(۱ آذر ۱۴۰۳) رضا مهاجری در بیمارستان بستری شد (۱ آذر ۱۴۰۳) پخش زنده بازی پرسپولیس و مس سونگون (۱ آذر ۱۴۰۳) + تماشای آنلاین بازگشت فرجی به قلب دفاع پرسپولیس استادیوم آزادی تا پایان سال ۱۴۰۳، آماده میزبانی نیست پاتریس کارترون، سرمربی سپاهان، وارد ایران شد (یکم آذر ۱۴۰۳) + عکس تاریخ‌نگاری حضور تیم‌های مشهدی در مسابقات فوتبال باشگاهی کشور/ قسمت ۱۸۴ روزبه چشمی از جمعه در تمرینات استقلال اسکوچیچ: در جام حذفی، جای اشتباه‌کردن نداریم
سرخط خبرها

استاد ابوالحسنی، چله نشینی تان مبارک| بسکتبال هنوز صفا دارد!

  • کد خبر: ۷۰۵۶۰
  • ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۶
استاد ابوالحسنی، چله نشینی تان مبارک| بسکتبال هنوز صفا دارد!
بسکتبال چرا قدر داشته هایش را نمی‌داند؟ وحید ابوالحسنی چرا امروز به جای اینکه در بسکتبال باشد و از دانش و تجربه اش استفاده شود خانه نشین است؟ چرا از وجود صفا علی کمالیان که یکی از بادانش‌ترین مربیان ماست، بهره نمی برد؟

سعیده فتحی/شهرآرانیوز، شوخی نیست، صحبت یک عمر است! چهل سال... چهل بار طواف این کره خاکی به دور خورشید، به درازا و بلندای تاریخ یک سرزمین، پسله یک دگرگونی عظیم و بعد. جنگی که آمد و ویران کرد و رفت و هنوز خط و خط و داغش بر روان و جگرمان نشسته. چهل سال کم عمری نیست، ۱۰ سال بیشتر از سال‌های خدمت یک کارمند ساده، که ساده به دنیا آمده، ساده پوشیده، ساده خورده، ساده گفته و ساده زیسته. چهل سال کافی است تا چند نسل را ببینی. فرزندانت را، فرزندان فرزندانت را... چهل سال یعنی فاصله روزی که پسرکی ترکه‌ای هستی و مقابل آینه قدی چشم برهم می‌زنی و در‌ شگفت از تردستی روزگار! پسرک ترکه‌ای با صورت استخوانی و کشیده‌اش را محو شده می‌یابی و جایش عاقله مردی با پیشانی بلند پُرچین، با صورتی تکیده و و مو‌های خاکستری که حالا سپیدی به صورتش هم امان نداده! برای کسی چه اهمیتی دارد؟
تو باید می‌ماندی، یاد می‌گرفتی و یاد می‌دادی، روزگار خواست معلم باشی... که درس بدهی، که به فرزندان این مرز و بوم بگویی، زندگی درست مثل بسکتبال است. بسکتبال افشره‌ای از زندگی است... نه، نه! نه اینطور نیست! بسکتبال خود زندگی است. همه زندگی در آن است، پیروزی، شکست، زندگی، امید، یاس، حسرت، حیرت، خشم شهامت، ترس، صبر، هیاهو هیجان، فریاد، سکوت، مرگ و حتی عشق. بسکتبال خود زندگی است. تو از گردش سال‌ها ماندی تا این را به نسل نو برسانی.
ماندی تا در گوش کانون قدرت زمزمه کنی این ره که می‌روید... اما آنگار تو را می‌بینند و نمی‌بینند، حرفت را می‌شنوند و نمی‌شوند. چه فایده؟ تا بوده همین بوده. اما این همه ماجرا نیست. قلب شما برای بسکتبال می‌زند و درست در کمرکش همین روزگار آشفته، در بعدازظهری زیبا و بهاری، لحظاتی رویاگونه با صورت‌هایی فرشته‌فام برایت خلق می‌شود «و تو را ترسی شفاف فرا می‌گیرد!» من اینجا چه می‌کنم؟ خیلی زود، اما پاسخ پرسش‌هایت را می‌یابی...
استاد! ... و صدا‌های مردانه، زنانه و دو رگه تکرار می‌کنند... شعفی وصف ناپذیر سراپایت را تسخیر می‌کند، تو را فراموش نکردند، تا به تو بگویند فراموش شدنی نیستی. نه مرد! تو تاریخ مصرف نداری و این شاید بهترین هدیه‌ای است که پس از چهل سال گرفتی...
وحید ابوالحسنی یکی از مربیان خوب بسکتبال کشورمان که بنیان گذار باشگاه ظفر شمیران بود شب گذشته در آغوش بازیکنان قدیمی خود از خوشحالی اشک شوق ریخت. ابوالحسنی که سرمایه اش را صرف تیم‌های پایه بسکتبال ظفرشمیران کرد، تمام سرمایه‌ای که در دو دست جا می‌شد یک دست توپ و یک دست قلب حالا بعد از گذشت ۴۰ سال مورد تجلیل شاگردانی قرار گرفت که هر کدام برای خودشان استادی شده اند.
او استادی است که هنوز با گذشت این همه سال دوست دارد یاد بگیرد حتی در کلاس شاگرد سابقش هم حضور می‌یابد. یاد نگرفته سُرنا را از سر گشادش بزند کاری که امروز در بسکتبال زیاد می‌بینیم. آنچه رابطه استاد-شاگردی را تضمین کرده، انسانیت است و نیاز انسان بودن سبب شده تا در موقعیت‌های مختلف و اختلافات و تضاد‌های به وجود آمده خود را نجات بدهیم. امروز در بسکتبال وجودانسانی توسط برخی افراد کمتر ممکن می‌شود و این درد بسکتبال ماست که آدم‌ها را از هم دور و دورتر می‌کند. برای همین وقتی می‌بینیم بازیکنان بعد از گذشت این همه سال قدرشناس هستند و استاد خود را فراموش نکرده اند به وجد می‌آئیم.
چه خوب گفت استاد ابوالحسنی: «ظفر شمیران با "صفا" شروع شد و با "صفا علی" به اینجا رسید.» جمع کردن حدود ۹۰ بازیکن از کشور‌ها و قاره‌های مختلف کار آسانی نبود، اما صفا علی کمالیان آن را انجام داد و نشان داد هنوز در بسکتبال صفا وجود دارد، هستند کسانی که قدرشناسی را یاد گرفته اند و فراموش نکردند از کجا آمدند و به کجا رسیدند؛ و چه حیف که بسکتبال ما این روز‌ها از حضور این استاد و شاگرد باصفا بی نصیب مانده است! این برای من سوال است بسکتبال چرا قدر داشته هایش را نمی‌داند؟ وحید ابوالحسنی چرا امروز به جای اینکه در بسکتبال باشد و از دانش و تجربه اش استفاده شود خانه نشین است؟ صفا علی کمالیان که یکی از بادانش‌ترین مربیان ماست چرا نباید از وجود او بهره ببرند؟ یار در خانه است و اگر این نگاه‌های مردم فریب فیلسوف مآبانه اطرافیان بگذارد، از دانش این استاد و شاگرد می‌توان بهره جست. اگر این گروگانگیر‌های دانش اجازه بدهند!
بسکتبال از زمان ابداع با اندیشه وحدت انسانی همسو و همراه است، اما بر سر عشق امثال ابوالحسنی با سرمایه یک دست توپ و یک دست قلب او در جایی که باید در میان تضادها، وحدت انسانی را گسترش داد، چه آمد؟ در میان نگاه موافقان و مخالفانِ وحید ابوالحسنی یک فهم مشترک وجود دارد؛ او عاشق بسکتبال است. تجربه وحید ابوالحسنی از عشق؛ یک دست توپ و دست دیگر قلبش است. او درگیر مسائل انسانی در بسکتبال است و توانسته است در بسکتبال بماند. کاری که خیلی‌ها نتوانستند و نمی‌توانند...
چله نشینی تان مبارک استاد، چهل سال یک عمر است که شما آن را خالصانه در راه بسکتبال خرج کردید و همین قدرشناسی بازیکنان تان حکایت از راه درستی دارد که طی کردید، با همه نامهربانی‌ها لطفا برای بسکتبال بمانید...

 

استاد ابوالحسنی، چله نشینی تان مبارک| بسکتبال هنوز صفا دارد!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->